گاهی که صبرم سر می رود و تهی می شوم از تمام کلمات لبریز ،
باز سوزن ناله هایم گیر می کند روی تن زندگی ،
خراش می دهد یا نه ، نمی دانم !
همینکه این بغض خاموش پیچش گلویم را نمی دراند ،
همینکه هنوز هستم .. .
خیال می کنم زندگی هنوز هم مشغول مداراست !
اما خدایی در این نزدیکی ست .. پای درخت کاج
خاطرت هست .؟
به همین خاطره ها دلخوشم
نظرات شما عزیزان:
|